بارها فکر خامم به بازیِ رفتارِ تو بازیچه شد؛
دوست دارم بازیَت را؛
خود- گول خوردنم را؛
بارها احساسم برای حسِ تو خودمحور شد؛
عاشق هستم به احساس تو؛
معشوق شدنم را دوست دارم؛
بارها و صدها بار روز را به شب هایت هدیه دادم؛
روزِ پُر از خورشیدم تو بودی؛
روشنایی بی فروغت را دوست دارم؛
و نمی خواهم بفهمم، بدانم تمام حسِ ِمن فقط بازیچه بود.
(آقا،خانم: نظر فراموش نشود)