شعر سپید

در این وبلاگ از احساس و حقیقت زندگیم می گویم

شعر سپید

در این وبلاگ از احساس و حقیقت زندگیم می گویم

زندگی

آنگاه که قصّۀ زندگی گفته می شد؛

آن نبود که می پنداشتم؛

یا کف دستانم می گفت؛

آنگاه تحقیری بود ملالت بار؛
با تحسینی کوتاه و زودگذر؛

قصه را خود نگفته بودم؛

برایم نوشته بودند؛

گاه برای دیگران که لوس و ازخودراضی؛

قصه را شیرین نمی پنداشتند؛

گاه برای من که برای زنده بودن؛

می دویدم و راه را نمی دانستم کجاست؛

زندگی پژمرده شدن یک آه در میان غصه هاست؛
زندگی گاهاً آن قدر شیرین که در خط نمی گنجد؛

کاش لبخند و گریه ها می دانستند؛

قدر و اندازۀ زندگی را؛

شاید من آن پیدا نکردم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد