شعر سپید

در این وبلاگ از احساس و حقیقت زندگیم می گویم

شعر سپید

در این وبلاگ از احساس و حقیقت زندگیم می گویم

گم کرده راه

شب را به راهم سپردند؛

کورسویی می آمد ز راه؛

چه کنم؟!

راهم را گم کرده بودم؛

آنان شبنمایم نشدند؛

به گورِ سرد راه همراهم شدند؛

بدنم یخ زدۀ راه بود؛

و شب را به پایم بسته بودند؛

آخرِ راه باید مهتابم را بجویم؛

آنان نباید شب را به راهم بسپارند؛

نباید...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد