شعر سپید

در این وبلاگ از احساس و حقیقت زندگیم می گویم

شعر سپید

در این وبلاگ از احساس و حقیقت زندگیم می گویم

خوشبختی

خوشبختی پشت آن پرچین باغیست

 که کودکی به انتظار توپش نشسته

و پر می کشد مثل پرنده ای به بام دیگران

شاید امروز بام من باشد

باید برفهایش را پارو کنم 

مراقب در زدنش باشم 

سلامش را جواب دهم

برای جوانِ من حرفها دارد

گاه گرم و عاشقانه 

گاه سرد و بی روح 

اما نه ...

باید بارویی باز در را به رویش بگشایم

شاید امروز روز ما باشد