-
آنجا کجا بود؟
پنجشنبه 4 آذر 1395 20:03
کودکیم جا ماند میان کوچه های باغی اش که جویباری باریک میان آن هر روز خبرم می کرد: «صبح است سهیلا» چقدر راحت بودم خانه ی ته بن بست و تمیزیش و صدای هلهله ی عروسی آنجا بود خدایا چقدر خسته ام از این همه قیل و قال که جا ماندم میان خودم به میان دیگران کودکیم تنهایم گذاشت لای چادر مادر می خزیدم آنجا چقدر امن بود شیرینی ها،...
-
خوشبختی
پنجشنبه 4 آذر 1395 19:59
خوشبختی پشت آن پرچین باغیست که کودکی به انتظار توپش نشسته و پر می کشد مثل پرنده ای به بام دیگران شاید امروز بام من باشد باید برفهایش را پارو کنم مراقب در زدنش باشم سلامش را جواب دهم برای جوانِ من حرفها دارد گاه گرم و عاشقانه گاه سرد و بی روح اما نه ... باید بارویی باز در را به رویش بگشایم شاید امروز روز ما باشد
-
مادر خوبی ها (تقدیم به مادر شوهرم)
شنبه 29 آبان 1395 12:13
برای چهره ی زیبای جوانیم منوچهرم تمام بزرگواریم اکبرم مهر پر مهر مادریم مهریم مهد خوبی هایم مهدیم رسالت مادریم رسولم زیور زندگیم زینتم جلوه ی ایمان و نجابتم جلیلم ستاره ی همیشه پیدایم سهیلم و مجد تنهائیم مجیدم کاش چشمان منتظرم را همگان درک می کردند برایش جان می دادند آنگاه می دانستند درد جان سپردن را برای لحظه ای درنگ...
-
نادانسته ها (لطفاً نظرات خود را بیان کنید)
جمعه 28 آبان 1395 12:18
می خواهم بدانم تمام نادانسته های زندگیم را که رنگ و تردید در آن جای دارد رنگ، بدان جهت که از ندانستنم چرا پررنگ شدم و تردید که آیا تمام رنگ ها را ندانسته در وجودم پروراندم که کاش بی رنگ می ماندم و می ساختم و می سوختم تا دنیای من اینقدر رنگین کمان نبود آیا می شود تردید را جایگزین واقعیت کرد؟ در آن صورت حقیقت زندگی چه...
-
زن ایرانی
چهارشنبه 26 آبان 1395 23:06
کودکیم بی صداست نوجوانیم بی بهاست جوانیم امّا... پر از چون و چراست به پیری گر رسیم رنج های زندگی، دردهای مفصلی، سامان ماست
-
خدا همین نزدیکی است
چهارشنبه 26 آبان 1395 20:50
خدا همین نزدیکی است خدا به نوازش دل است در جستجوی باد است به کرامت انسانی است که می رود تا ته بردگی او صدای زمان است نبضِ هر چه خوبی است ترنم صدای باران است به پیچشی می ماند که به سختی باز می شود شاید خدا همین نزدیکی است اما نه باید رفت و کاوش کرد او را باز هم نه از سعادت هم مهربان تر است او مرا می بیند به ساحت مقدسات...