آدمکی بودم؛
از قعر دوران؛
از کوی مستان؛
باد آرزوها مرا با خود برد؛
و مثل شاخۀ خشکی شکست و خُرد کرد؛
خُرد شدنم را آدم ها دیدند؛
و بُریدند از هر چه آرزوست.